بهندرت پیش میآید که دو نفر از هر نظر شبیه به هم باشند. در حقیقت، جذابیت اولیه بسیاری از روابط در همین تفاوتها نهفته است. یکی درونگراست و دیگری برونگرا؛ یکی اهل ریسک و ماجراجویی است و دیگری محافظهکار و محتاط. این تفاوتها در آغاز رابطه ممکن است مکمل هم به نظر برسند و حس کامل شدن را به هر دو طرف بدهند. با این حال، همانطور که زندگی مشترک به سمت عمق بیشتری پیش میرود، این تفاوتها میتوانند به سرچشمه اختلاف نظر بین زوجین تبدیل شوند.
از دیدگاه رواندرمانی پویشی، تفاوت صرفاً به معنای دوگانگی در شخصیت یا سلیقه نیست، بلکه ریشه در تاریخچه روانی و تجربیات اولیه هر فرد دارد. اختلاف نظر بین زوجین زمانی رخ میدهد که این تفاوتها، زخمهای التیامنیافته دوران کودکی را فعال میکنند.
گذشته، کلید حل مشکلات امروز
رویکرد روانپویشی بر این اصل استوار است که رفتارها، احساسات و واکنشهای ما در زمان حال، تحت تأثیر ناخودآگاه و تجربیات دوران اولیه زندگی قرار دارند. روابط زناشویی، بهویژه در لحظات پرفشار، ناخواسته ما را به سمت الگوهای ارتباطیای سوق میدهد که در خانوادههای اصلیمان آموختهایم
اختلاف نظر بین زوجین معنای عمیقتری پیدا میکند:
درونفکنی (Introjection): هر یک از ما، تصویری درونیشده از والدین و سایر افراد مهم در زندگیمان داریم. این تصاویر، باورها و انتظاراتی را شکل میدهند که بهطور ناخودآگاه در روابطمان با همسر دخالت میدهیم. برای مثال، فردی که در کودکی همواره مورد انتقاد قرار گرفته، ممکن است هر اظهار نظر همسرش را به عنوان یک حمله شخصی تفسیر کند.

فرافکنی (Projection): مکانیسم دفاعی دیگری که در اختلاف نظر بین زوجین نقش مهمی دارد، فرافکنی است. فرد احساسات یا ویژگیهای نامطلوب خود را به همسرش نسبت میدهد. برای مثال، کسی که از خشم درونی خود میترسد، ممکن است همسرش را به پرخاشگری متهم کند، در حالی که خودش در حال سرکوب خشم خود است.
الگوهای دلبستگی (Attachment Styles): نوع رابطهای که با مراقبتکننده اصلی خود در کودکی داشتهایم، الگوی دلبستگی ما را میسازد (ایمن، اجتنابی، اضطرابی). این الگوها بهشدت بر نحوه پاسخ ما به اختلاف نظر بین زوجین تأثیر میگذارند. فردی با دلبستگی اضطرابی ممکن است در زمان دعوا به دنبال نزدیکی بیشتر باشد، در حالی که فردی با دلبستگی اجتنابی، به دنبال فاصله و دوری است.
نقش زخمهای کهنه در اختلاف نظر بین زوجین
وقتی زن و شوهری به دلیل اختلاف نظر بین زوجین به مشاور مراجعه میکنند، رواندرمانگر پویشی به جای تمرکز صرف بر “چه کسی مقصر است؟”، به این میپردازد که “چرا این تفاوتها تا این حد آزاردهنده شدهاند؟”
برای مثال، همانطور که در متن اصلی ذکر شد، مردی که در هنگام دعوا خانه را ترک میکند، شاید از نظر همسرش در حال بیتوجهی و طرد کردن او باشد. اما از منظر روانپویشی، این رفتار میتواند یک مکانیسم دفاعی برای فرار از آسیب بیشتر باشد؛ واکنشی که از یک الگوی دلبستگی اجتنابی سرچشمه میگیرد. در مقابل، اصرار زن برای ادامه گفتگو ممکن است به دلیل زخم قدیمی طرد شدن در دوران کودکی باشد.
در اینجا، اختلاف نظر بین زوجین صرفاً بر سر “ماندن یا رفتن” نیست، بلکه بر سر دو الگوی کاملاً متفاوت در مواجهه با استرس است که هر دو ریشه در گذشته دارند.
از اختلاف تا رشد: بلوغ روانی در رابطه
هدف رویکرد روانپویشی در مواجهه با اختلاف نظر بین زوجین، حذف تفاوتها نیست، بلکه پذیرش و درک آنهاست. این مسیر شامل دو گام اساسی است:
خودآگاهی: هر یک از زوجین باید با کمک درمانگر، زخمهای ناخودآگاه و الگوهای تکراری خود را شناسایی کنند. این خودآگاهی به آنها اجازه میدهد تا از واکنشهای ناخودآگاه به پاسخهای آگاهانه و مسئولانه روی بیاورند.
همدلی با دیگری: پس از درک ریشههای رفتارهای خود، زوجین میتوانند با همدلی بیشتری به دیگری نگاه کنند. به جای اینکه بگویند “چرا اینطور رفتار میکنی؟”، میپرسند: “کدام زخم کهنه در تو، با این موقعیت فعال شده است؟”
این تغییر دیدگاه، اختلاف نظر بین زوجین را از یک میدان جنگ به یک فرصت برای رشد مشترک تبدیل میکند. رابطه زناشویی در این دیدگاه، نه فقط محلی برای ارضای نیازها، بلکه فضایی است که در آن هر فرد میتواند با سایههای ناخودآگاه خود روبهرو شود و به نسخه بالغتری از خودش تبدیل شود.
در نهایت، تفاوت در روابط امری طبیعی است. اما اینکه آیا این تفاوتها به اختلاف نظر بین زوجین مخرب تبدیل میشوند یا به بستری برای بلوغ روانی، کاملاً به عمق خودآگاهی و توانایی ما در پذیرش یکدیگر بستگی دارد.
آیا تفاوت و اختلاف نظر بین زوجین طبیعی است؟ رویکرد روانپویشی به اختلافات زناشویی
تفاوت و اختلاف نظر بین زوجین امری طبیعی و حتی اجتنابناپذیر است. در حقیقت، تصور یک رابطه زناشویی بدون هیچگونه تضاد یا ناهماهنگی، تصوری غیرواقعی و آرمانی است. از دیدگاه رواندرمانی پویشی، روابط عاطفی تنها محلی برای ارضای نیازها نیستند، بلکه بستری برای رشد، خودشناسی و رویارویی با لایههای پنهان وجودمان فراهم میکنند. میتوانید برای اطلاعات بیشتر به مقاله مشاوره پیش از ازدواج مطالعه کنید

چگونه با اختلافات برخورد کنیم؟
رویکرد رواندرمانی پویشی، بجای تمرکز بر روشهای سطحی حل تعارض، بر شناسایی ریشه اختلافات تأکید دارد. برای مدیریت اختلاف نظر بین زوجین، میتوانیم گامهای زیر را برداریم:
پذیرش وجود تفاوت: اولین و مهمترین گام، پذیرش این واقعیت است که شما و همسرتان دو انسان متفاوت با تاریخچه، نیازها و سبکهای هیجانی منحصربهفرد هستید. نباید انتظار داشته باشید که همسرتان تمام افکار شما را بخواند یا دقیقاً مانند شما واکنش نشان دهد.
گفتگو از موضع «من»: به جای اینکه همسر خود را سرزنش کنید (مثلاً “تو همیشه من را نادیده میگیری”)، از احساسات خود صحبت کنید (مثلاً “وقتی این اتفاق میافتد، من احساس نادیده گرفته شدن میکنم”). این شیوه بیان، به جای حمله، به درک متقابل کمک میکند و فضای امنی برای گفتگو ایجاد میکند.
کنجکاوی به جای قضاوت: زمانی که همسرتان واکنشی غیرمنتظره نشان میدهد، به جای قضاوت کردن او (مثلاً “چقدر بیمنطق است”)، با کنجکاوی از خود بپرسید: “چرا اینطور واکنش نشان داد؟” و “چه چیزی در گذشته یا حال، این رفتار را در او فعال کرده است؟” این پرسشها میتوانند دریچهای برای فهم عمیقتر او باز کنند.
کمک گرفتن از متخصص: اگر اختلاف نظر بین زوجین به یک الگوی مخرب و تکراری تبدیل شده و نمیتوانید ریشههای آن را شناسایی کنید، مراجعه به یک رواندرمانگر پویشی میتواند بسیار مؤثر باشد. درمانگر به شما کمک میکند تا الگوهای ناخودآگاه خود را در رابطه کشف کنید و راههایی برای مدیریت آنها بیابید.
چه زمانی اختلاف نظر بین زوجین خطرناک میشود؟
اختلاف نظر بین زوجین تا زمانی که به صورت سازنده مدیریت شود، نه تنها مخرب نیست، بلکه میتواند به رشد رابطه کمک کند. با این حال، در شرایط زیر به یک عامل مخرب تبدیل میشود:
اهانت و تحقیر: استفاده از کلمات توهینآمیز، مسخره کردن، و کوچک شمردن همسر، یک خط قرمز است. این رفتارها به جای حل مشکل، به شخصیت و عزتنفس فرد آسیب میزنند.
انتقاد مداوم: انتقاد دائمی از شخصیت همسر به جای رفتارهای خاص او (مثلاً “تو آدم بیفکری هستی” به جای “رفتار امروزت من را ناراحت کرد”)، نشانهای از یک الگوی مخرب است.
سکوت طولانی و قطع ارتباط: گاهی اوقات، سکوت کردن و قطع ارتباط به عنوان یک تنبیه برای همسر به کار میرود. این رفتار به جای آرام کردن اوضاع، حس طرد شدن و ناامنی را در رابطه افزایش میدهد.
ترس از بحث: اگر یکی از زوجین به دلیل ترس از واکنش همسر خود، از صحبت کردن در مورد مشکلات اجتناب کند، مشکلات حلنشده انباشته شده و در نهایت به یک انفجار بزرگ ختم میشود.
در پایان، باید گفت که اختلاف نظر بین زوجین یک واقعیت است، نه یک شکست. بلوغ در روابط، به معنای عدم وجود تفاوت نیست، بلکه توانایی در پذیرش، درک و مدیریت آنها به شیوهای است که به جای تخریب، به رشد و تقویت رابطه کمک کند. در این مسیر، خودشناسی و همدلی با همسر، کلیدهایی اساسی برای ساختن یک رابطه پایدار و عاشقانه هستند.