مهاجرت یکی از بزرگترین چالشهای زندگی محسوب میشود که ممکن است برای هر کسی پیش بیاید. این تغییر گاهی آنچنان تأثیرگذار است که روح و روان فرد را دچار دگرگونی میکند. از مهمترین عوامل تأثیرگذار در کیفیت مهاجرت، مدیریت پیامدهای روحی و روانی ناشی از آن است. آگاهی نسبت به علت تنشها، افسردگی و همچنین راههای مقابله با آن، یکی از پراهمیتترین تکنیکهایی است که فرد قبل از مهاجرت باید آنها را بیاموزد. ما در این مقاله از کلینیک حس قصد داریم به بررسی ۴ علت افسردگی بعد از مهاجرت و روشهای بهبود آن بپردازیم، پس با ما همراه باشید.
نشانههای افسردگی بعد از مهاجرت چیست؟
افسردگی پس از مهاجرت میتواند با مجموعهای از علائم خود را نشان دهد. مهمترین علائم افسردگی بعد از مهاجرت شامل موارد زیر میشود:
- احساس غمگینی و ناراحتی غالب
- ازدستدادن علاقه به فعالیتها یا سرگرمیهای موردعلاقه
- کاهش انرژی
- مشکل در تمرکز
- مشکل در خواب (بیخوابی)
- تغییر در اشتها (افزایش اشتها، کاهش اشتها)
- افکار در مورد مرگ (خودکشی)، اقدام به خودکشی یا برنامهریزی برای خودکشی
- تحریکپذیری یا ناامیدی. خشم؛ واکنش بیش از حد؛ رفتار تکانشی
چه عواملی در ایجاد افسردگی بعد از مهاجرت نقش دارند؟
عوامل بسیار زیادی در ابتلای افراد به افسردگی نقش دارند. عوامل زیر از جمله فاکتورهای اصلی در ابتلا به افسردگی پس از مهاجرت هستند:
۱- عدم تطابق فرهنگی
یکی از مهمترین عوامل مؤثر در ایجاد تنش، اضطراب و نهایتاً ایجاد افسردگی، وجود تفاوتهای فرهنگی میان جامعه مبدأ و جامعه مقصد است. هنگامی که افراد به کشور دیگری مهاجرت میکنند، با فرهنگ آن جامعه آشنایی چندانی ندارند و با چالشهای گوناگونی مواجه میشوند. برای مثال، فردی ممکن است در مورد فرهنگ رانندگی در کشور انگلستان اطلاعات چندانی نداشته باشد. چنین افرادی در بدو ورود به هنگام رانندگی بازخوردهای منفی دریافت کرده و دچار اضطراب میشوند. عدم تطابق فرهنگی که به شکلهای گوناگونی مانند: ناآشنایی زبانی، عدم سازشپذیری با عرف و هنجارهای جامعه و... نمود پیدا میکند، میتواند بهتدریج فرد را به افسردگی مبتلا کند.
۲- تبعیض نژادی
دیگر علت افسردگی بعد از مهاجرت، احساس تبعیض است. این احساس بیشتر در افرادی که دارای ویژگیهای بسیار متمایز از جامعه مقصد هستند، به وجود میآید. برای مثال، در کشورهایی که مردم آنها غالباً سفیدپوست هستند، مهاجرانی که پوست سیاهی دارند ممکن است با چالشهای متعددی از جمله تبعیض رفتاری و... مواجه شوند. متأسفانه، شهروندان برخی از کشورها رفتار مناسبی با افراد مهاجر ندارند. این موضوع شاید در موارد ابتدائی نادیده گرفته شود؛ اما بهتدریج باعث ایجاد تنشهای روانی و نهایتاً افسردگی میشود.
۳- فشار اقتصادی و بیکاری
هنگامی که فرد بهتازگی وارد جامعه جدید میشود، پیداکردن شغل مناسب برای او اندکی دشوار است. از طرفی وجود هزینههای مختلف اعم از خوراک، پوشاک و تأمین هزینههای مرتبط با مسکن، بار سنگینی را بر دوش فرد مهاجر میگذارد. این امر نیز میتواند سبب تضعیف روحیه مهاجران گردد و بر افسردگی آنان صحه بگذارد. بحرانهای مالی ایجاد شده پس از مهاجرت، یکی از مهمترین عوامل ابتلا به افسردگی است.
۴- دلتنگی و دوری از خانواده
دوری از خانواده ریسک افسردگی بعد از مهاجرت و فروپاشی روانی را افزایش میدهد. افراد گوناگون در مواجه با این عامل، واکنشهای روانی یکسانی ندارند. در برخی افراد ممکن است این فاکتور تأثیر زیادی بر روی خلقوخو و فعالیتهای روزمره آنها بگذارد. میزان اثرگذاری این عامل به کیفیت ارتباط فرد با خانواده بعد از مهاجرت نیز بستگی دارد. هر چه کمیت و کیفیت این ارتباط کمتر باشد، فرد در معرض آسیبها و تنشهای اضطرابی بیشتری قرار میگیرد.
۶ درمان قطعی افسردگی بعد از مهاجرت
خوشبختانه درمانهای مفید زیادی برای بهبود حالات و علت افسردگی پس از مهاجرت در دسترس است. از مهمترین راهکارهای مقابله با افسردگی و بحرانهای روانی بعد از مهاجرت میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱- داشتن ارتباطات اجتماعی قوی
یکی از راههای افسردگی بعد از مهاجرت، داشتن ارتباطات قوی و هدفمند با افراد جامعه است. فرد مهاجر وقتی وارد جامعه جدیدی میشود، باید سعی کند با افراد جامعه و اطرافیان خود ارتباط بگیرد. در واقع پیداکردن دوست یا حتی آشناشدن با هموطنان خود در کشور مقصد، میتواند بسیار کمککننده باشد. این موضوع بهخصوص برای افراد منزوی و گوشهگیر از اهمیت فراوانی برخوردار است. افرادی که قبل از مهاجرت دارای چنین خصلتهایی بودهاند، بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی بعد از مهاجرت قرار دارند. این تایپ از افراد باید بیشتر از سایرین به دنبال انجام اقدامات مراقبتی و همچنین برقراری ارتباطات پر نشاط با محیط اطراف خود باشند.
۲- حفظ ارتباط با فرهنگ کشور مادری
شرایط فرهنگی کشوری که ما در آن سکونت داریم، افق دید و جهانبینی ما را شکل میدهد. پایبندی به فرهنگ مادری سبب میشود، فرد در مواجهه با ناملایمات قویتر عمل کند. بهخصوص اگر کلیشههایی مانند صبر و تلاش از اهمیت فراوانی در فرهنگ مادری فرد برخوردار باشند. مواردی مانند: شرکت در فستیوالهای گوناگون فرهنگی، صحبت کردن به زبان مادری، بزرگداشت جشنهایی همچون نوروز و شب یلدا، پختن غذاهای محلی کشور خود و تشکیل ارتباط صمیمانه با هموطنان، از عواملی هستند که باعث تقویت روحیه فرد در تقابل با ناملایمات میشوند.
۳- دریافت مراقبتهای روانشناختی
در مجموع مناسبترین شیوه برخورد با افسردگی بعد از مهاجرت دریافت مشاوره است. افراد مبتلا به افسردگی و اضطراب اجتماعی بهتر است بعد از مهاجرت، برای درمان مشکلات ایجاد شده با یک تراپیست حرفهای صحبت کنند. روانشناسان با برخورداری از دانش آکادمیک و تجربی میتوانند به بهترین نحو ممکن فرد را راهنمایی کنند. در نتیجه علاوه بر تلاش فردی، دریافت مشاوره روانشناسی نیز میتواند بسیار کمککننده باشد.
۴- یادگیری زبان کشور مقصد
هنگامی که فرد قصد مهاجرت به کشور دیگری را دارد، به یادگیری زبان آن کشور میپردازد. یادگیری زبان خارجی قطعاً در مراحل ابتدائی دشوار و زمانبر است. اگر فرد زبان را بهخوبی نیاموزد در سفارش غذا، خرید، پیداکردن دوست، پیگیری اخبار و... دچار مشکل میشود. بروز چنین مشکلاتی ممکن است فرد را به ناامیدی دچار کند. اگر چه، تکلم به زبان مادری با هموطنان و خانواده کار بسیار پسندیدهای است؛ اما یادگیری زبان کشور مقصد هم ضروری است. تکلم به زبان خارجی احساس استقلال فردی را تقویت میکند.
۵- بیرون رفتن از خانه
ترک خانه و بیرون رفتن در اجتماع ممکن است در ابتدا ممکن است بسیار دلهرهآور باشد و این اشکالی ندارد. افرادی که به یک کشور جدید مهاجرت میکنند، قطعاً بسیار شجاع و جسور هستند و مهم است که این جسارت و شجاعت را همچنان حفظ کنند. به طور مثال، اگر نسبت به دور شدن از محیط جدید و محل اقامت خود دلهره دارید، با ترس خود روبهرو شوید. حتی اگر تنها کاری که میتوانید انجام دهید این است که چند ساعت را در اطراف محله خود قدم بزنید، از انجام آن سر باز نزنید. بیرون رفتن برای سلامتی شما عالی است و میتواند تا حد زیادی افسردگی بعد از مهاجرت شما را بهبود دهد.
۶- کنجکاوی و پیداکردن سرگرمیهای جدید
استفاده از امکانات محلی، یک راه جدید برای پر کردن اوقات فراغت است. سعی کنید با کنجکاوی و کاوشگری با مسائل برخورد کنید. شما همواره میتوانید از جنبه متفاوتی به قضایا نگاه کنید. برای مثال، هنگامی که در یک شهر بزرگ سکونت دارید و میترسید گم شوید، حس کنجکاوی و جستوجوگری را جایگزین ترس کنید. این موضوع شاید یک امر پیشپاافتاده به نظر برسد؛ اما تأثیر بسیاری دارد.
تغییر نگرش و دیدگاه، اولین قدم در جهت تقویت روحیه و پیشگیری از افسردگی بعد از مهاجرت است. از پارکهای آبی استفاده کنید، کلاس ورزشی مناسب خود را بیابید یا حتی میتوانید زمان مشخصی را در کافهها به مطالعه کتاب بپردازید.
کلام آخر
همه عواملی که ذکر کردیم در تغییر حالات روانی افراد و ایجاد افسردگی بعد از مهاجرت نقش دارند. نکته مهمی که افراد مهاجر باید بدانند این است که هیچکس نمیتواند در بهبود روحیه و کاهش علائم افسردگی بهاندازه خودشان کمک کند. سال اول مهاجرت چالشهای بسیار زیادی دارد، بهویژه برای افرادی که تکوتنها و بدون هیچ همراهی، برای دستیابی به آرزوهایشان کشور مادری، دوستان و خانواده را ترک میکنند. شیوه برخورد افراد با مشکلات ایجاد شده اهمیت فراوانی دارد.
هنگامی که دلتنگی، دوری از خانواده و وطنتان به شما فشار میآورد، باید خیلی سریع حال و هوای خود را عوض کنید و اجازه ندهید، این افکار مانعی برای انجام کارهای روزمره شما شوند. مراجعه به روانشناس و دریافت مشاوره، بهترین اقدامی است که افراد میتوانند انجام دهند. درمانهای روانشناختی بهتناسب شرایط هر فرد مراحل متفاوتی را شامل میشود.
سؤالات متداول
- آیا تنشهای روانی بعد مهاجرت نیازی به پیگیری دارند؟
در ابتدا باید سطح تنش سنجیده شود و اگر علائم افسردگی در فرد وجود داشته باشد، قطعاً نیاز به پیگیری دارد. - مهاجرت تا چه مقدار در فرد تغییرات روانی ایجاد میکند؟
نسبت به روحیات هر فرد متفاوت بوده و نمیتوان نظر قطعی داد. - عوامل تنشزا بیرونی بعد از مهاجرت شامل چه مواردی هستند؟
عواملی مانند اختلاف فرهنگی، ناآشنایی زبانی، دوری از خانواده و عدمپذیرش در جامعه مقصد از جمله این موارد هستند. - برای بهبود حالات روانی، افسردگی و کسلی بعد از مهاجرت بهترین روش کدام است؟
از بهترین روشها تقویت ارتباطات با دیگران و همچنین مشورت با روانشناس را میتوان نام برد. - علت افسردگی بعد از مهاجرت چه مواردی است؟
دلایل آن در جوامع مختلف متفاوت است، اما مهمترین عامل را میتوان عدم آمادگی روانی فرد و داشتن تصورات غیرواقعی و فانتزی را نام برد.